یاد باران، یاد آن اشکی که شد پنهان بخیر

یاد آن لیلی که در دل گشت چون باران بخیر

یاد آن روزی که من با یک نگاه عاشق شدم

یاد آن زیبا صفت، یادش در این دوران بخیر

یاد آن موی سیاهی را که من کردم سپید

یاد آن دلواپسی‌هایی که شد کتمان بخیر

یاد آن یوسف که از یعقوب باشد بی‌خبر

یاد آن اشکی که ریزد کور از هجران بخیر

یاد آن مشقی که آغازش ز نام او بُود

یاد آن آخر که باشد نام او پایان بخیر

یاد آن شعری که در تخته سیاه بنوشته شد

یاد آن شوری که آیا هست این خواهان بخیر

یاد آن روزی که با یک خیر گفتن سر رسید

یاد آن مبهوت بودن در جوابمان بخیر

یاد لیلی، یاد مجنون، یاد هجران از ازل

یاد امیدی که هرگز نیست در هجران بخیر

یاد رفتن، یاد گفتن، یاد آن عشق و دعا

یاد آن سجاده‌ی دل، مهزیار جان بخیر