قطعاً درجاهای دیگر هم فعالان مطبوعاتی با مشکلات خاص خودشان دست بهگریبان هستند؛ اما در شهرستان ما در کنار هزاران مشکلی که مطبوعات دارند مهمترین مشکلی که شما با آن مواجه هستید، سلیقه روزنامهخوانی یا به عبارت بهتر روزنامه نخوانی مردم است. تجربهای که ما در این دو سال داشتهایم و بازخوردی که از سطح جامعه گرفتهایم این است که مردم شهر ما در خوشبینانهترین حالت اگر در ادارات یا مکانی عمومیروزنامه ای بر روی میز انتظار گذاشته باشد اندک مطالعه داشته باشند که این خود علاقه مردم به مطالعه و نخریدن روزنامه را نشانمی دهد. قشری دیگر هم که فقط آگهی خوان هستند نه روزنامهخوان. البته ناگفته نماند که اعتیاد مردم به دنیای دیجیتال هم بی تاثیر نبوده که آن هم می شود در فضای دیگر بررسی کرد. البته باید تا اندازهای حق به مردم داد چراکه پیشینیان مطبوعاتی شهرستان ما شاید به سلیقه مردم چندان توجه نداشته اند و فرهنگی سازی نکرده اند و اگر از ابتدا، کارهای جدیتری و به معنای واقعی مطبوعاتیتری را عرضه میکردند مطمئناً سلیقه مردم هم متفاوتتر از این میشد که هست.
هر چند نشریات برای ادامه حیات ناگزیر از تأمین مخارج خود هستند اما نباید فراموش کرد که ما هم رسالتی بر دوش داریم. در نگاهی دیگر سعیکرده ایم وابستگی به جناح و دسته سیاسی نداشته باشیم. اصولا وقتی معلوم میشود که یک نشریه به یک جناح سیاسی تمایل دارد، دیگر خواننده نمیتواند به آن اعتماد کند. با توجه به پیشرفت وسیع اطلاعات در جوامع بشر نقش رسانه هابیش از پیش خودنمایی می کند، رسانه با حفظ رسالت خود می تواند به چشم های ریزبینانهی مردم مبدل شود برای دیدن هرچه بهتر حقایق پیرامونشان که همواره از مهمترین ابزار برای مبارزه با جنگ روانی و تهاجمات فرهنگی به شمارمی روند.