به هر حال این روزها ما ناگزیر هستیم از این که درگیر وسایل ارتباط جمعی شویم در فضای مجازی و غیر مجازی به هر حال با ورود اپلیکیشن های مختلف ورود دستگاه های جدید و نیاز، حتی اگر این ها هم به وجود نمی آمدند دنیای امروز ما دارد به سمتی میرود که ما احساس نیاز میکنیم از این که دنیایی شیشه ای را باید دور خودمان بکشیم و آنجوری که دلمان می خواهد اوقاتمان را مدیریت کنیم هر چند که این مدیریت یک مدیریت کاذب است یعنی پاسخ گوی نیاز های اصلی و انسانی ما نیست این روزها خیلی از گروه های خانوادگی روابط در اصل چهره به چهره را کم کرده اما ترجیح می دهند که در شبکه های اجتماعی گروه خانوادگی تشکیل دهند تلاش می کنند که به این سمت بروند اما قطعا میدانیم که روابط چهره به چهره مان کم میشود این اسیب ها بالا میرود اگر از جنبه های روانی بخواهیم نگاهی بکنیم هر کدام از طیف های سنی ضرر های خاص خودش را دارد.
آنچه که مسلم است فضای مجازی و اپیکیشن های مختلف جذابیت های خاص و ویژه ای دارند به خصوص این که ما الان میبینیم که بحث های خاصی مثل دریافت اخبار و اطلاعات در شبکه های مجازی بسیار به روز تر است از رسانه های دیگر یعنی به عنوان مثال شما اگر در مطبوعات هر روز صبح خبر ها را میتوانید دریافت کنید یا اخبار، این ها را در فضای مجازی به صورت لحظه ای می تونید دریافت بکنید محدودیت زمانی و مکانی مادر فضای مجازی نداریم ضمن این که شما به غیر از اخبار اطلاعات جامعی ا هر چیزی که نیاز داشته باشید را در فضای اینترنت یا در فضای شبکه های اجتماعی یافت بکنیم این ها از مزایای شبکه های اجتماعی است اما فراموش نکنیم ما با یک حجم انبوهی از این اطلاعات روبه رو هستیم، فرض کنید شما به پزشکی ،علوم اجتماعی علاقه مندید به روانشناسی هم علاقه مندید اما وقتی که می خواهید یک رشته ی اجتماعی انتخاب بکنید برای مطالعه نا گریزید که انتخاب کنید و در یک مسیر حرکت بکنید اگرچه علاقه مندی ما به سایر حوزه ها باعث میشودکه حالا ما مطالعات جانبی هم داشته باشیم ما در یک مسیر حرکت میکنیم در واقع برای هدفمان مسیر مشخص میکنیم این رویکرد باید در فضای مجازی هم وجود داشته باشد اگر که ما بخواهیم از تمام اخبار و اطلاعاتی که در فضای مجازی موج میزند از میلیون ها اطلاعاتی که در اطراف ما میگردد مطلع باشیم قطعا 24ساعت هم اگر به آن وقت اختصاص دهیم بازهم کم می آوریم باز هم اگر حس کنیم که خب من می خواهم کاملا به روز باشم و در لحظه اطلاعات و اخبار را دریافت بکنم باز هم چنین اتفاقاتی نمی افتد باز هم اخبار و اطلاعاتی هستند که ما از آن ها عقب میمانیم
بحث کودک در مرحله ی اول هدف گذاری نیست بخواهد به چشم وسیله ی سرگرمی یا چیز دیگری نگاه کند کودک از به رفتار پدر و مادر خود به عنوان یک رفتار الگویی و درست نگاه می کند این اشاره ای در ابتدا داشتم این بود که ما اگر بخواهیم یک تغیر رفتار ایجاد بکنیم ابتدا باید از تغیر سطح فکر و تغیر نگاه شروع کنیم تا زمانی که تغیر نگاه اتفاق نیفتاده تغیر جهت هم اتفاق نمی افتد ،خوب مای ودر مادر به وسیله ی رسانه ها به وسیله ای به نام موبایل اون نگاهی که داریم و ان شکل استفاده ای که داریم همان نگاه را داریم به فرزندمان منتقل میکنیم شما اگر به بازی بچه ها در دهه های پیش نگاه کنید میبینید که دختر بچه ها بازی هایشان خاله بازی بود یک آشپز خانه ی کوچکی برای خودشان درست میکردند دقیقا رفتار های زنانه را تمرین میکردند نقش خودشان را در آینده میدیدند اگر پدر نجار بود میدیم که پسر بچه وسایل کوچک نجاری دارد و یا وسایل شغل پدر را دارد با آن بازی میکند پس اولین چیزی که دارد در خانواده اتفاق می افتد این است که ما نقش الگویمان را به فرزندمان منتقل می کنیم بچه وقتی که موبایل را در دست پدر و مادرش میبیند حس نمی کند که الان مادر یا پدر از این اطلاعات میگیرد این فقط این وسیله را میبیند و چون دوست دارد سریع تر بزرگ شود سریع تر شخصیت پیدا بکند و فکر میکند شخصیت پیدا کردن یعنی تابعیت محض از رفتارهای پدر مادر پس من هم اگر موبایل دست بگیرم یک آدم بزرگ می شوم اما شکل استفاده از ظاهر موبایل وجود ندارد شاید کودک اصلا نتواند تشخیص دهد که اصلا پدر و مادر مثلا هشت ساعت که از موبایل استفاده می کند شاید دارند استفادهی مفید می کنند ولی کودک چون غالبا بلد نیست مدل های استفاده ی صحیح را میرود سمت استفاده هایی که شاید خیلی مفید نباشد.
قطعا وقتی که استفاده از یک وسیله ای همه گیر میشود و تعداد خیلی زیادی از افراد جامعه به آن روی می آورند ما میتوانیم فکر کنیم که این حوزه بسیار پر اهمیت است ما نمی توانیم بجوییم نکنید،وارد نشوید چون این اصلا عملی نیست همهی ما میدانیم که دسترسی سریع ،آنی به اطلاعات چه قدر میتواند ارزشمند باشد الان دیگر اگر کسی در شهری غریب باشد یا این که در یک فضای نا مأنوسی وارد شود خیلی دچار استرس نمی شود چون هر لحظه اگر چیزی زندانیت می تواند اینترنت گوشی همراه خود را بزند آن را سرچ کند یا این که آدرسی را پیدا بکند و میتوانیم بجوییم که این ها به روی اعتماد به نفس و این که آرامش اجتماعی حاکم شود به افراد میتواند موثر باشد این از مزیت هاست و این که یک مادری فکر میکند که لازم نیست به نمایشگاه کتاب از این غرفه به آن غرفه کلی پیاده روی کند بعد حجم انبوهی از کتاب ها را با ام وزن سنگین به منزل بیاورد برایش وقت بگذارد اما در اینجا به راحتی میتواند کتابی را دانلود کند و میتواند استفاده های خوبی داشته باشد اما احساس میکنیم که در این وسط ما یک حلقه ی مفقود داریم یعنی یک جهشی ما انجام داده ایم این روند را ان کتاب هایی که دست پدر و مادرمان میدیدم در سن دو سه سالگی اصلا خواندن مقدور نبود اما آنقدر دوست داشتنیم آنقدر هیجان داشتیم زمانی که آن کتاب را از مغازه یا کتاب خانه برایمان می آوردند آنقدر هیجان داشتیم که حتی اجازه نمی دادیم وارد منزل شویم امروزه این ها را داریم از دست می دهیم،کتاب را در واقع وسیله ی چاپی را نمی بینیم اما ان حلقه ی مفقود کجا از بین میرود وقتی که ما قدم به قدم بحث دریافت اطلاعات را برای خودمان برنامه ریزی میکنیم و ارزشش را نداشتیم ما الان داریم یک سری اطلاعات محدود کوتاه و سطحی دریافت میکنیم ما یعنی همه ی اقشار جامعه کم کم به این روند عادت میکنیم که یک سری عبارات کوتاه را به عنوان اطلاعات دریافت میکنیم که عمقش را کشف کنیم شما وقتی کتابی را دست می گیرید از پیش گفتار شروع به خواندن میکنید کم کم با نویسنده آشنا میشوید و عمق پیدا میکند ولی الان ما یک سری اطلاعات سطحی را دریافت میکنیم اینجاست که مغز ما کم کم عادت میکند و ما دیگر حوصلهی کتاب خواندن نداریم در واقع یادگیری عمیق در فضای مجازی اتفاق نمیافتد این اتفاقی ست که همه فکر میکنند دارد استفاده ی مفید می کنند در حالی که اگر ایشان بپرسیم دیروز بعد از ظهر بهترین چیزی که دریافت کردین چه چیزی بود شاید نتواند حتی ده تا از مفید ترین اطلاعاتی که دریافت کردند را نام ببرند به این دلیل که این اطلاعات سطحی هستند اطلاعات بعدی که می آیند اطلاعات قبلی را کنار میزنند دسته بندی نشده هستند در حافظه ی کوتاه مدت ما قرار میگیرند و بعد از مدت کوتاهی از حافظه خارج میشوند چون ما مطالعهی مجددی نداریم که ما این را به یاد داشته باشیم و عمقی بماند ما امکان این را داریم که یک کتاب را دست بگیریم هدف از مطالعه مان برایمان مشخص است و این که میتوانیم این کتاب را بار ها بخوانیم مطالعه ی کتاب این قدر چشم ما را خسته نمی کند قبلا به ما می گفتند که تماشای یک ساعت تلوزیون برابر با هشت ساعت مطالعه چشم را خسته می کند حالا شما مقایسه کنید ما زمانی که تلویزیون نگاه میکنیم با چه فاصله ای است ؟چه مقدار از زمان خودمان را به ان اختصاصی میدهیم؟ اما تلفن همراه دائما با شماست دائما از فاصلهی بسیار نزدیک میبینیم.
وقتی که علم را وصل میکنیم به آن نیازی که ایجاد میشود ان نیاز سنجی است کاری که امروز ایجاد می شود بحث جامعه ی ما نیست الان بحث آن قسمت خطرناک ماجرا ان جاییست که مال ما نیست و از جایی دیگر تولید میشود از جای دیگر نیاز سنجی ها انجام می شود نیاز های کاذب به وجود میآید ما امروز از زندگیمان بعضی از نیاز هایی را حس میکنیم که کاذب است کاملا خودمان هم نمی دانیم چه گونه برای ما ساخته شده و ما هی به دنبال آن میرویم مثل انسان تشنه ای که وقتی به سمتش میرود فقط آب شور دریافت میکند و نمی دانیم که الان دقیقا از زندگی چه می خواهیم!
شاید جامعه ی ما جامعه ی کتاب خوانی هم نبوده از قدیم اما این اتفاقی که دارد می افتد ما حتی همان بخشی از مردمانی که کتاب خوان بودند را داریم از دست می دهیم حالا اگر ما بخواهیم اختصاصا در مورد بحث کتاب صحبت کنیم که ویژگی های کتاب چه بوده یا ویژگی های کتاب امروزی چه باید باشد بحث ما این نیست بحث ما رویکرد ما ن به فضای مجازی ،اپیکیشن های موبایلی نه رویکرد کاملا مثبت نه رویکرد کاملا منفی است در واقع ما هم نقاط مثبت را می بینیم هم نقاط منفی را میبینیم اما ان چیزی که اینجا اهمیت دارد این است که ما داریم سبک زندگی مان را بر اساس آن تعیین می کنیم این یک امکان هست،یک ابزار هست که در اختیار ما قرار داده شده است یک دریایی از اطلاعات مثل این که شما وارد یک کتابخانه ی خیلی بزرگ میشویم انواع و اقسام کتاب ها وجود دارد این شما هستید که دارید انتخاب می کنید از بین این کتابها نیاز دارید و باید طبق نیازشان از آن استفاده بکنید.
حال فرض میگیرم که تمام استفاده ها مثبت است تمام اطلاعات مثبت است و همه ام همخوانی با فرهنگ ما دارد اما اگر این که ما بیاییم از 24ساعت روزمان 18ساعت 10ساعت یا 8ساعت از وقتمان را به فضای مجازی اختصاص دهیم بحث دیگری است و این بر میگردد به سبک زندگی من به چهار نکته در اینجا اشاره می کنم یکی بحث تغیر تفکر است، تغیر ذائقه، جهت دادن به شکل حضور و الگو گیری یعنی چهار بخشی که میتوانیم در این زمینه به آن توجه بکنیم اولا این که باید ببینیم ما هدفمان و نگاهمان از زندگی چیست شما وقتی که درون ماشین نشستید و به موبایل نگاه می کنید از همه ی مناظر بیرون غافل هستید یادگیری های اجتماعی هیچ گاه در فضای موبایلی اتفاق نمی افتند در فضای تاملی در اجتماع اتفاق می افتند یعنی ان بحث الگو گیری بحث این هستش که ما یادگیری مان در فضای های اجتماعی است شما فرض کنید که وقتی منزل دوستتان میروید یک چیزی را میبیند ایده و الگو میگیرید، ما صد بار مینشینیم یک کودک را نصیحت می کنیم و می گوییم مثلا ریخت و پاش نکن،وسایلت را بچین این این قدری تاثیر گذار نیست تا وقتی که خانه ی یکی از دوستانش برود مثلا مرتب بودن وسایلش را ببینید.
ارسال دیدگاه شما
نظرات: