یادم است که من داشتم با یکی از دوستانم صحبت میکردم که خیلی صحبت جالبی را مطرح کردند که تاثیر این شبکه های اجتماعی روی زندگی واقعی ما در واقع به آنجا سرایت کرده و میگفت من گاهی اوقات که از دست مادرم ناراحت میشوم مادرم مرا بلاک میکند یعنی در همان شبکه های اجتماعی و گفت یک بار هم من خودم مادرم را بلاک کردم که خیلی ناراحت میباشم از این قضیه که ببینم چقدر این قهر کردن با مادر هم در شبکه های اجتماعی سرایت پیدا کرده که آدم مادر خودش را بلاک کند.
البته اقای نامی وندی ما از این پدیده ها زیاد دیده ام مثلا پدر و مادر اگر با بچه ها کار دارند در تلگرام برایشان پیام میفرستند از سالن پذیرایی به اتاق که بلند شو و بیا غذایت رو بخور نامی وندی:بله اگر این را بگوید سریع تر به دستش میرسد به هر صورت این صحبت هایی که شد بحثی که میگویم مبتلا به جامعه ی ما می باشد واین زندگی واقعی ما منتقل شده به فضای مجازی شاید یکی ازبخش هایش این باشد که مادر زندگی واقعی دچار یکسری مشکلات بوده ایم که حالا یک بستری فراهم شده و داریم از آنجا استفاده میکنیم که خلل هایی که بوده است در فضای مجازی جبران کنیم.
ما در این برنامه میخواهیم به استفاده کودکان از شبکه های اجتماعی بپردازیم ودر واقع راهکارهایی را ارائه دهیم که چگونه میتوانند بهتر استفاده کنند و این اتفاقاتی را که گفتیم که بعضی هایش جنبه ی طنز داشت ولی قسمت های از ان تلخ می باشد که چه باید کرد ، چه افرادی باید این کار را انجام دهند و چه نهاد هایی باید ورود پیدا کنند برای اموزش استفاده صحیح از رسانه ها و به ویژه بحث آموزش سواد رسانه ای.
سنین مختلف ، پایه های تحصیلی مختلف و خوشبختانه در این رابطه هم کتابی طراحی شده است که کتاب تفکر سواد رسانه ای برای پایه دهم که میتواند نقطه ی شروعی باشد ولیکن آن هم جای بحث دارد.
ببینید یکی از ویژگی هایی که فضای مجازی دارد آن بحث تنوع بسیار زیادش است که از انواع و اقسام مطالب چه تصاویر فیلم ها صوتی تصویری همه جوره در واقع مطلب در اختیار مردم میدهد.
این مطالب میتوانند مطالب فان و مطالب لطیفه و سرگرمی باشند میتوانند اخبار و اطلاعات باشند در واقع برای هر نوع طرز فکری یک جور خوراک ایجاد کرده و در حال عرضه کردن می باشد. شما این را میتوانید به صورت یک رستوران خیلی بزرگ که میتواند تمام سلایق را تامین کند نگاه کنید و در واقع دست گذاشته است روی آن ویژگی تنوع طلبی افراد.
یعنی شما در فضای مجازی اگر چندین علاقه داشته باشید میتوانید در راستای هرکدام از علایقتان حتما یک یا دوتا کانال و گروه پیدا کنید که در آن زمینه مطلب تولید میکنند همین است که زمان افراد را به شدت تحت شعاع قرار میدهند این گروه ها ولی یک مسئله که خیلی مهم می باشد و ما کمتر به ان توجه میکنیم این است که مثلا شما اگر به مطالب فان علاقه مندهستید شاید یک گروه نیاز شما را به راحتی تامین کند یعنی مطالب یک گروه بتواند از نظر دوست داشتن آن سرگرمی هایی که ایجاد میکند و آن مطالب فرحبخش برای شما کافی باشد ولی ما غالبا راضی به یک گروه نمیشویم.
حالا شما نگاه کنید و ببینید در دستگاه های تلفن همراه هر فرد مثلا کسانی که از اپلیکیشن تلگرام استفاده میکنند چند تا کانال دارند که در یک راستا هستند مثلا شما از چندین کانال استفاده میکنید همه آنها فان هستند خب اغلب این اطلاعات و مطالب دارند تکرار میشوند یعنی شما یک مطلب را از کانال های متفاوت هم زمان دریافت میکنید و اگر حساب کنید که این ها چه میزان از زمان شما را میگیرند متوجه این خواهید شد که چه بخش بزرگی از زمانتان را به این شکل برای دیدن مطالب تکراری از دست میدهید.
نکته خوبی را اشاره کردید که ما فقط از یک کانال و گروه استفاده کنیم که ان نیاز های مارا براورده کنداما خب نیاز هست که یک جورهایی با رسانه ها آشنا باشند که هر رسانه ای کارکرد های مختلف دارد بحث سرگرمی بحث آموزش بحث اطلاع رسانی.؟ مااگر یک رسانه ای را گیر بیاوریم که این بحث سرگرمی ، اطلاع رسانی و آموزشی را داشته باشد خیلی خوب است ولی متاسفانه خیلی از کانال ها هستند که تمرکزشان روی یک موضوع است یا صرفا بحث سرگرمی است یا صرفا بحث آموزشی است اگر بچه ها و دانش آموزان بتوانند جایی به انها آموزش داده شود که کانالی را که دارند استفاده میکنند بررسی بکنند که ببینند این محتوایی که با انهاست که مثلا یا اموزشی باشد یا سرگرمی خیلی خوب است.
بله اتفاقا من موافقم با اینکه کانال ها تخصصی باشند ببینید ما بیشترین مشکلمان از گروه و کانال هایی است که همه مدل اطلاعات قرار میدهند در واقع یک چیزی ما قدیم میگفتیم اطلاعات عمومی در حالی که اینجا واقعا اطلاعات عمومی نیست و یک نوک به هراطلاعاتی زده شده .ببینید این بحث سواد رسانه ای یو بحث فوق العاده لازم برای خانواده هاست.اولا گام به گام اینجاد میکند این اموزش هارا و این اشنایی هارا زمان کافی در اختیار هست برای هم خانواده ها هم دانش اموزان هم بچه هاست چون ما بحث سواد رسانه ای برای همه اقشار جامعه توصیه میکنیم. این گام به گام ایجاد کردن شناخت باعث میشود که ما رفتارهایمان جنبه های عقلانی بیشتری داشته باشد و هدف گذاری راحت تری بتوانیم داشته باشیم هدف گذاری در واقع خود خواسته داشته باشیم برای کارمان اما این مسئله ای که ما در یک برنامه داریم به ان اشاره میکنیم سعی میکنیم خیلی صاف و مستقیم بدون مقدمات خاص برویم سر ان چیزی که شاید الان مورد نیاز جامعه است که بگویند چه باید کرد .
وقتی ما راجب کودکان صحبت میکنیم قطعا نگاهمان نگاه اموزشی و بحث یادگیری است و بحث تربیت در اصل مورد نظر ما است در برنامه ی گذشته راجب قشر حساس صحبت کردیم و بحث مادران به عنوان ستون های تربیتی جامعه اما اینکه ما در یک برنامه راجع به مادران صحبت کردیم و آن را داریم گره میدهیم به بحث کودکان من فکر میکنم بحث ناقصی است.
دو بال تربیتی کودک پدر و مادر است و نمیتوانیم دو والد را هم جدا کنیم و بگوییم مادران هستند و نمیشود از پدران غافل شد به این جهت که پدران حتی اگر فکر کنیم که مدت زمان کوتاهی را با کودک میگذرانند ما نمیتوانیم از نقش تربیتی فوق العاده زیادشان غافل بمانیم و طبق اماری که گرفته شده نشان داده شده که پدران 55 درصد و مادران 51 در صد از تلگرام استفاده میکنند که من نمیدانم این امار گیری امار گیری کیفی است یا خیر چون وقتی که ما راجع به مادران صحبت میکنیم حالا اگر بحث مادران شاغل را هم کنار بگذاریم و مادری را در نظر بگیریم که صبح تا شب با کودک هست و با او سرو کله میزند.خیلی جای تعجب داشت و حتی اگر ما در نظر بگیریم که خوش بینانه ترین حالتش را مادران خانه دار را و مادران شاغلی که تعداد ساعات بیشتری را با کودک در تعامل هستند خب این نگاه اگر این امار گیری کیفی نباشد فکر میکنیم که در صد اقایان خیلی بالاتر رود زیرا پدر 2-3 ساعت بیشتر زمان مفید در منزل است و اگر پدر بخواهد ان چند ساعت کوتاهی که در منزل است و باید بیش از ان مقداری که در منزل نبوده توان بگذارد از جهت کیفی که با کودکان بخواهند در تعامل باشند حتی اگر نیم ساعتش را ما در نظر بگیریم میشود چند برابر ان ساعاتی که ممکن است یک مادر 2 ساعت درطول روز در فضای مجازی باشد یعنی این امار گیری حتی از جهت کیفی هم باید مد نظر قرار گیرد خصوصا پسرها که خیلی نگاه میکنند یعنی الگو برداریشان از پدر ها اینکه انها چگونه رفتار میکنند خیلی زیاد می باشد .
این یک نکته یعنی ما نمیتوانیم نقش دو والدرا در نظر نگیریم.اما نکته بعدی وقتی ما در رابطه کودکان صحبت میکنیم بحث تربیتی انها چند چیز را باید مد نظر قرار دهیم اینکه راجع به چه طیف سنی داریم صحبت میکنیم
من حتی دست کودک شش ماهه نیز تلفن دیده ام کودک دو ساله را هم دیده ام خیلی جای تعجب داشت و البته مادرش میگفت گوشی روی حالت بدون آنتن است واز جهت امواج را هم در نظر میگرفت ولی خب خیلی ها این را هم در نظر نمیگیرند که کودک حساس است بحث امواج است.
کودک تا سن سه سالگی مخروطی چشمش در حال شکل گیری است حتی اگر در طول روز تعداد ساعات زیادی را تلوزیون نگاه کند ان سلول های مخروطی چشم که وظیفه ی دیدن رنگیه اشکال را به عهده دارند انها تحت تاثیر قرار می گیرند و میدانید که ان رنگی که در گوشی تلفن همراه هست و ان رنگی که در صفحه های دیجیتالی و تلوزیون است رنگ طبیعی نیست و رنگ کاذب است و ان شکلی که در تلوزیون میبینید دنیا را ان شکلی نمی بینید حتی رنگ سفیدی که در طول روز میبینیم ان رنگی نیست که کودک در تلوزیون میبیند.خب اگران شکل رنگ صورتی یا قرمز یا ان رنگ کاذب در چشمش جای بگیرد از این بعد دنیارا همان شکلی میبیند خب اینها نکته هایی است که از جهت سلامت وارد است . اما بحثی که میخواستم مطرح کنم این است که اگر ما توجه کنیم به طیف سنی کودکان و دسته بندی کنیم حتما باید به این طیف سنی توجه کنیم.
یکی از معروف ترین دسته بندیهایی که انجام شده دسته بندی هایی است که پیاژه انجام داده راجع به کودکان که سن نوزادی بدو تولد تا دو سالگی را دسته بندی میکند که این سنی که حسی حرکتی است از جهت شناختی که رویکردمان رویکرد تربیتی است باید بدانیم که کودک کجاها شروع میکند به شناخت دنیای اطراف خودش و بحث روان شناختی یادگیری را اگر در نظر بگیریم باید به این دسته بندی ها توجه کنیم سن بعدی که مطرح میشود دو تا هفت سالگی است که کودک در اصل مرحله پیش عملیاتی است.
سن هفت تا یازده سالگی و سن دوازده تا پانزده سالگی که من فکر میکنم که این دو تا سن در بیشترین طیف سنی است که کودکان و از یک مرحله به بعد نوجوانان تبلت هارا دست میگیرند یا پای مانیتور ها می نشینند و شروع میکنند به بازی کردن خب در سن هفت تا یازده سالگی چه اتفاقی می افتد این دوره ای است که پیاژه می گوید این دوره عملیات محسوس است یعنی اینکه کودک شروع میکند به تفکر برحسب اتفاقات واقعی که دارد دور و برش می افتد که نمی تواند به صورت انتزاعی فکر کند و به صورت انتزاعی و منطقی روابط را تشخیص دهد در مرحله ی قبل تر کودک این توانایی را نداشت یعنی توانایی تفکر بر حسب اعمال و موقعیت های واقعی را نداشت خب شما در نظر بگیرید که در این دو مرحله یعنی سن دو تا هفت سالگی وسن هفت تا یازده سالگی کودک میخواهد تبلت دست بگیرد چه اتفاقی می افتد کودکی که قادر به تجزیه و تحلیل نیست کودکی که خود محور است کودکی که در مرحله ی دو تا هفت سالگی نماد پرداز است یعنی ذهنش فقط نماد را می بیند و یک بحث مهم این است که یکی از کارکردهای اصلی رسانه همان کلیشه سازی و بازنمایی واقعیت ها است و وقتی که ما کودک را از کودکی قبل از انکه دریافت عقلانی از محیط اطرافش پیدا کند یک دریافت واقعی به واسطه خانواده و به واسطه جامعه از واقعیت ها پیدا کند ما داریم ان را در معرض این باز نمایی ها و کلیشه سازی ها ی رسانه ای قرار می دهیم در واقع کودک ان بازنمایی هارا دارد به جای واقعیت می پذیرد و تصویر ذهنی اش از دنیای واقعی ان شکلی که رسانه دارند به ذهنش جهت میدهند شکل میگیرند و این همان چیزی است که بودریاربه عنوان مجاز واقعیت یاد میکند یعنی یک واقعیت دروغین یک شکل تحریف شده از واقعیت دارد در ذهن کودکان شکل میگیرد واین منجر به انگاره سازی میشود باعث میشود که کودک از همان دوران کودکی تصویر های ذهنش را به همین شکل بچیند واصلا نگاه و دیدش نسبت به اینده نسبت به جامعه و پدیده های اطرافش تغییر کند .
و زیبایی شناختی یکی از ان چهار ساحتی است که سواد رسانه ای به ان اشراف دارد و باید بهش توجه کرد و چهار حوزه را مطرح میکنند وبحث هنر جایی است که عمدتا مقبول واقع میشود یعنی فضایی است که هر کسی احساس میکند میتواند به عنوان متخصص ورود پیدا کند وکافی که دسترسی پیدا کنید که نرم افزاری که بتوانید یک کلیپ بسازید و یا نرم افزاری که بتوانید یک تصویر را ادیت کنید و نرم افزاری که حتی بتوانید چند تا جمله نوشته را اضافه کنید به یک تصویر هرکسی دارد این کار را انجام میدهد این به خاطر این است که ما به متخصصین حوزه هایمان شاید تعبیر نا خوبی بخواهم بکار ببرم این هست که احترام نمیگذاریم یعنی نمی گوییم که اگر من بخواهم صحبتی بکنم ان به متخصص رسانه بسپارم اگر بخواهم کاری انجام دهم ان را به متخصص هنر بسپارم و البته گستردگی فضایی است که تکنولوژی جدید ایجاد کردند نمیشود مانع از این شد که بگوییم ما چون میدانیم که متخصصین هستند که حرف درست را میزنند دیگران وارد این حوزه نشوند به طور طبیعی داره این اتفاق می افتد ولی باید بدانیم که منبع چه کسانی هستند واین ها متاثر از ان فضایی است که فرهیختگان جامعه در جامعه بوجود می اورند وقتی شما در کل بروید به سمتی که این اهمیت به مردم القا نشود ناخوداگاه این اتفاق می افتد و بعضی از حوزه ها هستند که چندین متولی دارند هرکسی به خودش اجازه میدهد اظهار نظر کند و البته ذوق و قریحه هنری در بسیاری از افرااد هست ولی ان جایی که میخواهد به شکل اظهار نظر برسد یعنی که کسی هست که توانایی ایجاد و خلق اثر را دارد اما اینکه محتوای اثری که دارد ایجاد میکند چقدر تخصصی هست و چقدر یافته بر اساس یافته های علمی است این متفاوت است ما در بحث سواد رسانه ای وقتی که راجع به منبع صحبت میکنیم می گوییم شما به طور مثال در فضای مجازی مطلبی را در یافت میکنید مثلا میگوید رییس بیمارستان فلان بیمارستان در مورد روغن پالم فلان اظهار نظر کرد یک وقتی هم می گوییم مثلا اقای علی دایی راجب انتخابات ریاست جمهوری امریکا پیش بینی خودشان را گفتند اینی که اقای دایی راجع به انتخابات پیشین ریاست جمهوری امریکا نظرشان را می گویند منبع علمی و متخصص برای اینکار نیستند قطعا کسانی که این خبرا میشنوند میدانند که این خبر یک خبر علمی نیست .یک چیزی که نیاز هست در این فضا بحث منطق است منطق و استدلال که یک حوزه تخصصی هست و اگر متخصصین این حوزه ها بیایند فقط با بیان مغالطات پاسخ را میدادند وچیزی که فقدان ان در این فضا حس میشد بحث منطق است.وقتی که ما بدانیم منبع از نظر تخصص ارتباطی با این مطلب ندارد میفهمیم که فقط یک اظهار نظر شخصی است .به محض اینکه شما بدانید اقای دایی در مورد فلان موضوع یا بازیگری بیاید بایک ابمیوه گیری عکس بگیرد این هم مغالطه توسط مرجع موثق است واینکه شما بتوانید این به مخاطب خود بدهید ان را توانمند کرده اید که به محض اینکه یک بیلبورد تبلیغاتی یک عکس را دید به سرعت میگویند این منطقی نیست این مغالطه است و او دارد مرا گول میزند . ودر شبکه های اجتماعی تمام این اتفاقات می افتد بعضی از طریق تبلیغات من میگویم مخاطب است که باید نگاه کند و ببیند که این پیامی که دریافت کرده است ایا یک پیام منطقی و موثق است یا خیر.سن دوازده تا پانزده سالگی دقیقا حوزه ی عملیات صوری است یعنی دقیقا جایی که تفکر بر حسب امور انتزاعی و قوانین منطق صوری است یعنی دقیقا این که ما بدانیم سن دوازده تا پانزده سالگی است دقیقا سنی است که کودک توانایی تجزیه و تحلیل و استدلال پیدا میکند بر حسب مخاطب با او برخورد میکنیم واینکه ما چقدر اجازه داریم که کودک را در معرض این مخاطرات قرار بدهیم یعنی یکی از بحث های اصلی این است که از چه سنی کودکان میتوانند وارد فضای مجازی شوند که این استدلال ها را نیاز دارند یا نیاز ندارند. اول باید بدانیم مخاطبی که ما با او برخورد میکنیم اصلا این توانایی را دارد و صحبت مارا متوجه میشود و ما میتوانیم از او انتظار داشته باشیم که حرف مارا بفهمد یا نه وبعد مرحله ی بعدی هست و این نکته ای است خیلی کلی که به منطق والدین برمیگردد و این که شما حاضر هستید به طور مثال غذایی که ناشناخته و خودتان ان را تست نکرده اید و نخورده اید خودتان نخورید و اول بدهید کودکتان ان را امتحان کند البته که قطعا ما این کار را نمی کنیم پس در اینجا نقش موثر والدین هست اینکه شما دقیقا بدانید چه چیزی را دارید در اختیار کودک قرار میدهید .
ما باید حتما این نکته را مد نظر قرار دهیم که محدوده ی سنی در اموزش سواد رسانه ای با توجه به روحیات ، توانمندی ها و شخصیت ان مخاطب ما که کودک هست باید مورد توجه باشد.
ارسال دیدگاه شما
نظرات: