اربعین فضایی است که از برخورد ارض کربلا با آنِاربعین حاصل آمده است و در تاریخ و جغرافیا امتداد یافته و تبدیل به خاطرهجمعی شده که همهساله با مناسکی یادآوری است. این درحالی است که ذات مدرنیته دود کردن هر آنچه سخت است و مفیستوفلس شیطانی آن با هر نوع خاطرهای، بالاخص خاطرههایی که ساحت قدسی انسان را به یاد میآورد به مبارزه برمی خیزد؛ مدرنیته خاطره سوز است!
در چنین فضایی، چندسالی است که زیارت اربعین و پیادهروی معطوف به آن گسترش چشمگیری یافته و میلیونها نفر را مستقیم و دهها و بلکه صدها میلیون نفر را غیرمستقیم درگیر خود کرده است و همه در کوشش یا حسرت آن هستند که خود را به بزرگترین مناسک اسلامی که پیوند مستقیم و آشکاری با جهاد، مقاومت، شهادت و... دارد برسانند.
اربعین در ذهنها حک شده است و داستانهای مرتبط با آن سینه به سینه در میان خانوادهها، دوستان، همکاران، هممحلهایها و... میگردد. خاطره جمعی در اذهان رسوب کرده است و مصائب آلالله در مسیر کربلا با مشکلات و تجربه شخصی سختی راه یادآوری میشود و در یک آن، حال و گذشته خود را در وجود پیاده روان و جاماندگان در دیار خویش مماس مییابند و حتی طرحی برای آینده میریزند.
بدین ترتیب پیاده روی اربعین هم خاطرهسازی میکند و هم یادآوری و تمام این مکانیسم از خلال فضا صورت میگیرد؛ فضایی که گرچه در کربلا خود را بهصورت خالص نشان میدهد، اما به جهت گسترش معنایی در فراز تاریخ و جغرافیا، خود را در نیجریه، آمریکا، اروپا، ایران و... نیز نمودار میسازد و بدین ترتیب به مقاومت در برابر خاطرهسوزی دینی تمدن مدرن میپردازد و انسانها را در عصر عسرت خاطرههای دینی و تعاملات غیرابزاری برمبنای نوعی کنش دینی که وجوه مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارد، با هم متعامل و مهربان میسازد.
اربعین، رویاها و آمال و آرزوهای زائران را بار دیگر در افق معنایی دین صیقل میدهد و سفر را بیحاشیه کرده و آنها را از نظام نشانگی مدرن و سرمایهدارانه و منفعتطلبانه که در زندگی روزمره جهان ذهنی ما را شکل میدهد فاصله میدهد. فضای اربعین با فرایندهای خاطرهسازی و یادآوری، ضمن به چالش کشیدن منطق تمدن جدید، میتواند تلألویی برای صورتبندی تمدنی دیگر تمهید کند.
ارسال دیدگاه شما
نظرات: