اگر روشنگری را کارکرد اصلی فعالان اجتماعی در این زمانه بدانیم با اعلام مواضع و استفاده مناسب از گستره مطالبه گری و نقادی می توان در بسیاری از موضوعات از جمله حکمرانی خوب، راهکارهای مناسب ارائه داد. راهکارهایی که دوای دردهای امروزمان است.
راه سکوت و انزوا پیشه ساختن، هیچگاه جواب مساعد و مرهمی برای ما نبوده است. همفکری با هم، همراهی با دلسوزان، تشریک مساعی تشکل ها و تعامل با تصمیم سازان وسیاستگذاران، همان راهی است که می تواند از دل دغدغه ها، روزنه هایی برای رشد و پویایی در جامعه بوجود بیاورد.
اخیرا در اعتراض به سخنان نماینده لارستان، خنج، گراش، اوز و جویم در مجلس در خصوص پیگیری تاسیس اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده ای در لارستان «کاروان مردمی مطالبه گری لارستان» که لیست شرکت کنندگان آن در فراخوان منتشر شده هم اکنون از 470 نفر گذشته است اعلام کرد در برابر استانداری فارس تحصن خواهد کرد و در ادامه ضمن ادامه دادن فراخوان جذب نیروهای مردمی از مطالبه گران خواست صبر پیشه کنند.
این اقدام شجاعانه و مدبرانه نشان داد که هنوز این بیشه از شیر خالی نشده است و می توان به آینده لارستان بزرگ با پشتوانه مردم امیدوار بود.
نماینده جوان هم باید بداند در محفل رندان خلوت نشین لارستان امکان پرتاب هر کلام بی پشتوانه و مغرضانه ای وجود ندارد. چرا که هنوز افرادی در لارستان حضور دارند که دغدغه مند هستند و حق خود را می گیرند. شعار و پیام این افراد خیلی ساده و صریح است: حق طلبی را سرلوحه کار قرار دادیم و تاوان آن را به هر میزان که باشد می دهیم.
ذکر این نکته مهم است که سکوت اکثریت خاموش محق، همیشه نشانه نجابت نیست و در بسیار موارد از سوی دیگران ترس تلقی می شود. به قولی «ترس، برادر مرگه». برخی ناامید بودند و برخی از برچسب هایی می ترسیدند که شاید به آنها زده شود؛ اما این اجماع مردمی و شجاعت در بیان خواسته ها مرزهای مطالبه گری را به فرسنگ ها جلوتر از ترس و انگ برد. تلاش ها برای ترساندن و برچسب زدن به جایی نرسید و مردم فارغ از دیدگاه های متفاوت حول محور ارتقای لارستان در کاروان مطالبه گری جمع شدند. این حرکت می تواند راه درستی باشد که همواره نیازمند آنیم.
اگر از پرسش گری و مطالبه جویی دست خود را تهی کنیم باعث می شویم طرف مقابل به جای پاسخ گویی و تلاش برای جلب رضایت ذی نفعان؛ به این هوا بیفتد که از صفوف منظم ما سان ببیند!
اما در روی این پاشنه نمی چرخد و این میزها و دوره ها سپری خواهد شد و در پایان زمستان رو سیاهی برای ذغال باقی خواهد ماند و هیچ چیزی جز احترام، ادب، تواضع، مردمداری، حسن اخلاق و معرفت در خوبی و غرور، دروغ، فریب، بی ملاحظگی در بدی باقی نخواهد ماند.
ارسال دیدگاه شما
نظرات: