این روزها فضای مجازی و حتی فضای رسانه ملی پرشده از واکنش ها و تحلیل های مختلف و متفاوتی درباره پخش کلیپ اعتراف سه دختر جوان درباره نحوه فعالیت آن ها در فضای مجازی. از اینرو اشاره به چند نکته که از منظر سواد رسانه ای قابل تأمل است، خالی از فایده به نظر نمی رسد.
۱- تقریبا هرفرد عاقلی می داند در اوضاع نابسامان اقتصادی کنونی که بیش از هر زمان دیگر بازار ارز و طلا ملتهب بوده و در پی تورم، تلاطم و نامتعادل بودن قیمت هرآنچه به زندگی عموم مردم مرتبط می شود، نارضایتی عمومی را برانگیخته است، برجسته کردن خلاف چنددختر جوان در فضای مجازی(که البته در جای خود قابل توجه است) درحالی که عموم مردم منتظر برخورد قاطع با مفسدان اقتصادی و شنیدن خبری در این زمینه هستند، نه تنها مایه عبرت نمی شود، بلکه نارضایتی عمومی از نادیده گرفتن اولویت ها رابرمی انگیزد. فهم رسانه ای تعیین اولویت ها، کمترین انتظاریست که مردم از دست اندرکاران صداوسیمای خود دارند.
با این حساب دور از واقعیت به نظر نمی رسد که با یکی از این دومنظر بتوان رویداد فوق را مشاهده نمود:
۱-۱) تصمیم گیری پخش این برنامه توسط مدیران و تصمیم گیرانی صورت گرفته که از سواد رسانه ای پایینی برخوردار بوده اند و قادر به تشخیص اولویت های رسانه ای صداوسیما نبوده اند. با این حساب گرفتار دوستان نادانی هستیم که ضرورت افزایش سواد رسانه ای اصحاب رسانه را یادآور می شوند.
۲-۱) اما دست کم حافظه تاریخی اصحاب رسانه در ماجراهایی با موقعیت های مشابه، فرض دوم در زمینه استفاده آگاهانه از رسانه و برساخته های رسانه ای را در اذهان عمومی تقویت می کند؛ آنچه از دشمن دانا دور از انتظار نیست!
آنچه همواره از وظایف اصلی برساخته های رسانه ای بوده، دور کردن افکار عمومی از مسئله ای مهم و مشغول داشتن افکار به مسئله ای پیش پا افتاده و مهم جلوه دادن موضوع کم اهمیت برای کمرنگ جلوه دادن موضوع مهمتر است!
دور کردن افکار عمومی حتی برای مدتی کوتاه از موضوع اصلی اقتصادی و خریدن زمان، حتی به قیمت هزینه سنگین فرهنگی، معامله یا مبادله ای نابجا و خودخواهانه است که بهای آن با ضربه به پیکر اعتقادات مردمی در بازار گرم رسانه های رسمی و غیررسمی معاند پرداخت می شود و این بهای سنگین، اهمیت پیگیری و بررسی روابط موجود بین افراد مؤثر در این نوع تصمیم گیری را جدی ترمی کند.
۲- اما نکته دوم از منظر سواد رسانه ای در این موضوع، اهمیت یادآوری قوانین استفاده درست از فضای مجازی به کاربران و همچنین حقوقی است که ایجاد می کند.
همه کاربران ایرانی فضای مجازی باید درباره حقوق انتشار اولیه و ثانویه اطلاعات و تصاویر در فضای مجازی؛ به عنوان یک رسانه و نه یک فضای شخصی بدانند و این آموزش در اثنای آموزشسواد رسانه ای به مخاطبین منتقل می شود.بنابراین لزوم افزایشسواد رسانه ای جامعه اهمیت بیشتری می یابد.
یک کاربر فضای مجازی باید بداند گاهی حتی درقبال یک لایک خود که به معنای تأیید یک عملکرد است، مسئول است.همچنین باید بداند انتشار یک تصویر یا اطلاعات در فضای مجازی، به معنای انتشار اولیه اطلاعات و تصویر توسط خود فرد بوده و بنابراین برای انتشار مجدد آن به وسیله دیگران، نیازی به اجازه مجدد از ایشان نیست و همین امر می تواند گاه عواقب سنگینی برای صاحب اطلاعات یا تصویر درپی داشته باشد.
همچنین اشاعه فحشا در فضای مجازی تفاوتی با اشاعه فحشا در فضای واقعی ندارد و چه بسا اثراتی به مراتب مخرب تر برای جامعه درپی دارد چراکه تعداد افراد و به خصوص نوجوانان و کودکانی که در معرض آن قرار می گیرند بیشتر است؛ پیامدهای ناشی از تفکر غلطی که از تصور داشتن حریم خصوصی در فضای مجازی ناشی شده است.
۳- نکته سوم، توجه به جریان سازی های رسانه ای در هر ماجراست.
به یاد داشته باشیم هرتفکری در قالب یک پیام رسانه ای، زیباتر، جذاب تر و قابل قبول تر به نظر می رسد؛
چراکه رسانه قادر است با استفاده از فنون اقناعی مختلف و ابزارها و تکنیکهای جذب کننده و به خدمت گرفتن تکنولوژی هایرسانه ای پیشرفته، یک پیام رسانه ای را فارغ از آن که از چه تفکر و دیدگاهی ناشی شده باشد، جذاب و افسونگر جلوه دهد؛ پیام هایی که درنظر اول بدون شک، منطقی و قابل قبول به نظر می رسند اما کسی که به دانش و مهارت سواد رسانه ای مجهز است قادر خواهد بود با نشانه شناسی و مهندسی معکوس پی به اهداف پنهان اینگونه پیام ها برده و آن ها را تحلیل، ارزیابی و با توجه به ارزش های خود،ارزش گذاری کند و در این شرایط متوجه فاصله ایدئولوژیک اینپیام ها از دیدگاه ها و ارزش هایی شود که به آن ها معتقد است و براساس آن ها زندگی می کند.
بنابراین توجه به اعتبار منبع پیام، منابع اقتصادی تأمین کننده مخارج رسانه و ایدئولوژیها و اعتقادات گردانندگان رسانه ها یا سازندگان و ارسال کنندگان پیام های رسانه ای؛ برای تشخیص اهداف آن ها از ارسال یک پیام یا ترویج یک تفکر و نوع اثرگذاری که در جامعه هدف خود دنبال می کنند، از اهمیت بالایی برخوردار است.
بنابراین حتما هر مسلمان یا اهل کتابی با درایت کافی خواهد توانست مرز تفکرات خود از تفکرات یک جریان رسانه ای با تفکر لاییک(بی دین-ضد دین) و بهائیت (دینی ساختگی که به خداوند وارزش های دینی معتقد نیست) را دریابد و پیش از آن که مسحورکمپین های پر طمطراق و پر زرق و برق گردانندگان آنان شود، راه خود را از آنان جدا کند.
ارسال دیدگاه شما
نظرات: